فتوبلاگ خرداد و تیر 91

«گربه سانان» تماشا کردنم از تلویزیون!

«گربه سانان» تماشا کردنم از تلویزیون!

این هم یه سرگرمی جدید :D

این هم یه سرگرمی جدید 😀

و این هم برنامه آموزشی تماشا کردنم!

و این هم برنامه آموزشی تماشا کردنم!

حکایت حموم رفتنهام...

حکایت حموم رفتنهام…

تو پست قبل گفته بودم که به برج سازی علاقه خاصی دارم :)

تو پست قبل گفته بودم که به برج سازی علاقه خاصی دارم 🙂

این هم یه برج دیگه؛ ایندفعه با واگنهای چوبی قطارم!

این هم یه برج دیگه؛ ایندفعه با واگنهای چوبی قطارم!

وای چقدر خسته شدم از بس برج ساختم و خونه رو به هم ریختم...

وای چقدر خسته شدم از بس برج ساختم و خونه رو به هم ریختم…

بعد از کلی وقت، دوباره با نفس بازی کردیم

بعد از کلی وقت، دوباره با نفس بازی کردیم

بابامهدی بالاخره نقشه اش رو عملی کرد و موهام رو با ماشین از ته زد :O

بابامهدی بالاخره نقشه اش رو عملی کرد و موهام رو با ماشین از ته زد :O

این هم دوباره عکس چند تا از دوستهام

فاطمه

فاطمه

محمدحسین

محمدحسین

صبا و شایان

صبا و شایان

لعیا و نگین

لعیا و نگین

(31 تیر 1391)

نوشته‌شده در همبازیها, احوال شخصی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , , , , , | 2 دیدگاه

فتوبلاگ فروردین و اردیبهشت 91

در حاشیه کمد اسباب بازی هام

در حاشیه کمد اسباب بازی هام

آبشار تهران

آبشار تهران

از دست این دوربین، یه بستنی خوش هم از گلوم پائین نمیره!

از دست این دوربین، یه بستنی خوش هم از گلوم پائین نمیره!

کلاً من به برج سازی علاقه خاصی دارم :D

کلاً من به برج سازی علاقه خاصی دارم 😀

بابا مهدی جونم، اسب که ترس نداره، من مواظبت هستم! (ساحل رویان)

بابا مهدی جونم، اسب که ترس نداره، من مواظبت هستم! (ساحل رویان)

اینجا بابایی داره تلاش میکنه بهم ماهی نشون بده (ساحل رویان)

اینجا بابایی داره تلاش میکنه بهم ماهی نشون بده (ساحل رویان)

با محمدحسین تو تله کابین (نمک آبرود)

با محمدحسین تو تله کابین (نمک آبرود)

وای از این بالا چقدر همه چی باحاله! (نمک آبرود)

وای از این بالا چقدر همه چی باحاله! (نمک آبرود)

بعد از مدتها تونستم باباجون محسنم رو ببینم؛ از آسمون هم بارون اومد :)

بعد از مدتها تونستم باباجون محسنم رو ببینم؛ از آسمون هم بارون اومد 🙂

این هم دو تا از دوستهام که تو این مدت همدیگه رو دیدیم و با هم بازی کردیم.

محمدحسین

محمدحسین

صبا

صبا

(31 اردیبهشت 1391)

نوشته‌شده در مسافرت, همبازیها, دوستان, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , , , , , | دیدگاهی بنویسید

فتوبلاگ نوروز 91

دو تا مرد خسته!

دو تا مرد خسته!

ابزار ناهارخوردن من در مسافرت؛ با دوستم علی

ابزار ناهارخوردن من در مسافرت؛ با دوستم علی

در بغل آقای دکتر مهربون :) (ساحل رویان)

در بغل آقای دکتر مهربون 🙂 (ساحل رویان)

بازم داری ازم عکس میگیری بابا؟!! (ساحل رویان)

بازم داری ازم عکس میگیری بابا؟!! (ساحل رویان)

وقتی بابا نمیگذاره آتیش بسوزونم! (ساحل رویان)

وقتی بابا نمیگذاره آتیش بسوزونم! (ساحل رویان)

من و کانگورو  D: (پارک نوشهر)

من و کانگورو D: (پارک نوشهر)

اسب سواری با خاله اینا؛ اصفهان

اسب سواری با خاله اینا؛ اصفهان

بازم اصلاح موهام که من اصلاً دوست ندارم؛ ولی هرچی گریه میکنم دل هیشکی به رحم نمیاد :(

بازم اصلاح موهام که من اصلاً دوست ندارم؛ ولی هرچی گریه میکنم دل هیشکی به رحم نمیاد 😦

عید دیدنی با سه نسل یک خاندان :)

عید دیدنی با سه نسل یک خاندان 🙂

پسرخاله های خوش تیپم

پسرخاله های خوش تیپم

دوست جدیدم، ریحانه

دوست جدیدم، ریحانه

فاطمه خانوم بالاخره بعد از کلی التماس افتخار دادن که توی دوربین نگاه کنن!

فاطمه خانوم بالاخره بعد از کلی التماس افتخار دادن که توی دوربین نگاه کنن!

اینم بابامهدی؛ وقتی بهترین ماشین پیست نمک آبرود رو نشون میکنه و باهاش هی از همه میزنه جلو!

اینم بابامهدی؛ وقتی بهترین ماشین پیست نمک آبرود رو نشون میکنه و باهاش هی از همه میزنه جلو!

(15 فروردین 1391)

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, مسافرت, همبازیها, خانوادگی, دوستان | برچسب‌خورده با , , , , , , | دیدگاهی بنویسید

فتوبلاگ بهمن و اسفند 1390

تفکر عمیق

تفکر عمیق

خواب خوش

خواب خوش

کیک تولد مامانجون

کیک تولد مامانجون

هدیه غافلگیرکننده مامان در تولد غیرمنتظره بابا!

هدیه غافلگیرکننده مامان در تولد غیرمنتظره بابا!

و اما عکسهای دوستام که تو این مدت دیدمشون و با هم بازی کردیم:

خنده عرفان

خنده عرفان

برای مشاهده یک فیلم از خنده های دیدنی این کوچولو، روی عکس کلیک کنید.

امیرعلی دوست جدیدم

امیرعلی دوست جدیدم

فاطمه

فاطمه

محمدحسین

محمدحسین

علی

علی

(29 اسفند 1390)

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, همبازیها, دوستان | برچسب‌خورده با , , , , , , | دیدگاهی بنویسید

فتوبلاگ آذر و دی 1390

آیپد بازی

آیپد بازی

آخرین روز کلاسِ بازی

آخرین روز کلاسِ بازی

خانه تکانی

خانه تکانی

خلاقیت در بازی با زیرپایی میز کامپیوتر

خلاقیت در بازی با زیرپایی میز کامپیوتر

با پسرخاله ها در دیدار با مامانجون

با پسرخاله ها در دیدار با مامانجون

و اما دوستانی که در این مدت دیدم:

علی

علی

(30 دیماه 1390)

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, همبازیها, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , | دیدگاهی بنویسید

فتوبلاگ مهر و آبان 1390 + واژه نامه

بعد از صبحانه با دوستان در پارک گفتگو - علی

بعد از صبحانه با دوستان در پارک گفتگو – علی

بعد از صبحانه با دوستان در پارک گفتگو - محمدحسین

بعد از صبحانه با دوستان در پارک گفتگو – محمدحسین

بعد از صبحانه با دوستان در پارک گفتگو - مجسمه مریم مقدس

بعد از صبحانه با دوستان در پارک گفتگو – مجسمه مریم مقدس

تماشای کارتون بره ناقلا از راه دور!

تماشای کارتون بره ناقلا از راه دور!

تماشای کارتون بره ناقلا از راه نزدیک!!

تماشای کارتون بره ناقلا از راه نزدیک!!

تمرین برج سازی؛ و بی توجهی به کارتون بره ناقلا!

تمرین برج سازی؛ و بی توجهی به کارتون بره ناقلا!

سرسره سواری در پارک شفق

سرسره سواری در پارک شفق

تماشای فوتبال در شهرکی در میدان نوبنیاد

تماشای فوتبال در شهرکی در میدان نوبنیاد

بعد از یک دور تخلیه انرژی کامل!

بعد از یک دور تخلیه انرژی کامل!

یک استیل دیگه در زمان تماشای کارتون

یک استیل دیگه در زمان تماشای کارتون

با حافظ و حسین؛ در زمان خداحافظی

با حافظ و حسین؛ در زمان خداحافظی

با دوستان مفیدی مامان هدی و بابا مهدی در حوالی دماوند

با دوستان مفیدی مامان هدی و بابا مهدی در حوالی دماوند

فاطمه و دایی اش؛ در حاشیه مراسم عقد عارفه خانوم

فاطمه و دایی اش؛ در حاشیه مراسم عقد عارفه خانوم

و اما مهمترین چیزایی که الان  میگم (و معنی اونها به زبون شما بزرگترا !):

تُتاب: کتاب
دوآبه: دوباره
خا(م): میخوام
کاتون بَبَ ای: کارتون ببعی (Shaun the sheep)
تبلُّد: تولد
آغالی: اشغال (زباله)
بزی (و «بزیر»): بریز
سِرخ (به کسر سین): خرس

(30 آبان 1390)

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, همبازیها, دوستان, روزنگار کودکی من, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , , , , , , , | دیدگاهی بنویسید

فتوبلاگ مرداد و شهریور 1390

عموهای مفیدی در اولین افطار همدوره ای هاشون در ماه رمضان امسال خونه دوستم فاطمه

عموهای مفیدی در اولین افطار همدوره ای هاشون در ماه رمضان امسال خونه دوستم فاطمه

دوستام فاطمه و کوثر

دوستام فاطمه و کوثر

یک نتیجه محتمل از یک لحظه غفلت مامان!

یک نتیجه محتمل از یک لحظه غفلت مامان!

با مُبین و پدرش

با مُبین و پدرش

با امیرعلی و پدربزرگش

با امیرعلی و پدربزرگش

بدون شرح!

بدون شرح!

«آبازی» با پسرخاله ها تحت نظارت دایی!

«آبازی» با پسرخاله ها تحت نظارت دایی!

بدون شرح!

بدون شرح!

با تشکر از دایی مخفی!

با تشکر از دایی مخفی!

پارک فرهنگ به صرف چای داغ صبحانه!

پارک فرهنگ به صرف چای داغ صبحانه!

من و عرفان و یک توپ بزرگ

من و عرفان و یک توپ بزرگ

عیادت از باباجون ابراهیم

عیادت از باباجون ابراهیم

یه آشتی کوچولوی من با آبـّـه!

یه آشتی کوچولوی من با آبـّـه!

تنها در آسانسور!

تنها در آسانسور!

نیمه شب در پارک

نیمه شب در پارک

این هم یه دوست جدید با دو تا دوست که مدتی بود همدیگه رو ندیده بودیم

این هم یه دوست جدید با دو تا دوست که مدتی بود همدیگه رو ندیده بودیم

(31 شهریور 1390)

نوشته‌شده در مسافرت, همبازیها, خانوادگی, دوستان, روزنگار کودکی من, سیاسی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , , , , , , , , , , , , , , , , | دیدگاهی بنویسید

فتوبلاگ تیر 90 تا تولد دوسالگی

با پسرخاله ها در منزل باباجون در اصفهان

با پسرخاله ها در منزل باباجون در اصفهان

در صندلی کودک رستوران در راه بازگشت به تهران

در صندلی کودک رستوران در راه بازگشت به تهران

صبحانه و بازی در پارک ملت

صبحانه و بازی در پارک ملت

استفاده ابزاری از کیک تولد 22 سالگی عمو علی!

استفاده ابزاری از کیک تولد 22 سالگی عمو علی!

من و محمدجواد با یک شمع جدید و کیک تولد عمو علی!

من و محمدجواد با یک شمع جدید و کیک تولد عمو علی!

در هیأتی متفاوت!

در هیأتی متفاوت!

تریپ کوهنوردی در ارتفاعات بالاتر از فشم!

تریپ کوهنوردی در ارتفاعات بالاتر از فشم!

بدون شرح!

بدون شرح!

من و کیک تولد دو سالگی ام!

من و کیک تولد دو سالگی ام!

تعدادی از مهمانان - و حضور مجازی باباجون محسن - در تولد دو سالگی ام

تعدادی از مهمانان - و حضور مجازی باباجون محسن - در تولد دو سالگی ام

بوسیدن باباجون محسن که مجال حضور در تولدم رو پیدا نکرد

بوسیدن باباجون محسن که مجال حضور در تولدم رو پیدا نکرد

و این هم تعدادی از دوستام که این روزا هم رو دیدیم (البته چند تاش مربوط به پست بعدی میشه که برای تعدیل عکسها، در اینجا ازشون استفاده شده!):

نعیمه (نی نی ناز من)

نعیمه (نی نی ناز من)

لعیا

لعیا

عرفان و فهام

عرفان و فهام

آراد

آراد

باز هم عرفان

باز هم عرفان

حورا

حورا

نگین

نگین

(10 مرداد 1390)

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, مسافرت, همبازیها, خانوادگی, روزنگار کودکی من | برچسب‌خورده با , , , , , , , , , , , , , , , , , | دیدگاهی بنویسید

فتوبلاگ بهار 90

در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد

در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد

درحال انجام حرکات آکروباتیک روی ماشین!

درحال انجام حرکات آکروباتیک روی ماشین!

کاری از مهندس میرمصطفی!

کاری از مهندس میرمصطفی!

یک حرکت آکروباتیک دیگه روی ماشینم!

یک حرکت آکروباتیک دیگه روی ماشینم!

بدون شرح!

بدون شرح!

در حیاط منزل مامانجون در اصفهان

در حیاط منزل مامانجون در اصفهان

اصلاحات با اعمال شاقه؛ و کلی جیغ و داد و بیتابی من!

اصلاحات با اعمال شاقه؛ و کلی جیغ و داد و بیتابی من!

نعیمه در حال بازی در پارک

نعیمه در حال بازی در پارک

و من در همون پارک؛ سرگرم یک گربه و بچه هاش!

و من در همون پارک؛ سرگرم یک گربه و بچه هاش!

پارسا در منزل مامانجونم

پارسا در منزل مامانجونم

(1 تیر 1390)

نوشته‌شده در مسافرت, همبازیها, روزنگار کودکی من, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , , | دیدگاهی بنویسید

فتوبلاگ نوروز 90 + واژه نامه 89!

من و عرفان کنار سفره هفت سین در لحظه تحویل سال

من و عرفان کنار سفره هفت سین در لحظه تحویل سال

دارت بازی با محیا!

دارت بازی با محیا!

دایی و پسرخاله ها

دایی و پسرخاله ها

آموزش سرسره بازی!

آموزش سرسره بازی!

عید دیدنی بزرگان فامیل

عید دیدنی بزرگان فامیل

فرار من از دست این پرنده ها!

فرار من از دست این پرنده ها!

عید دیدنی منزل پدربزرگ فهام

عید دیدنی منزل پدربزرگ فهام

یه مصطفای دیگه تو پلوپز!

یه مصطفای دیگه تو پلوپز!

من موبایل بابا رو گرفتم، بابا هم عکس من و خودش رو با هم!

من موبایل بابا رو گرفتم، بابا هم عکس من و خودش رو با هم!

در حال تلفظ غلیظ کلمه «گُل»!

در حال تلفظ غلیظ کلمه «گُل»!

در حال بازرسی از کمد لباسهام!

در حال بازرسی از کمد لباسهام!

آخر سر هم، فهرست یکسری کلمه های پرکاربردم تا قبل از عید رو آوردم.

اول کلمه هایی که فقط خودم معنیشون رو میدونم:
پوآبّا، تلادّا، تلاتلا

کلمه هایی که میتونم درست ادا کنم:
ندا، آقا، نَه، آینه، بده

کلمه هایی که با لهجه خودم ادا می کنم (البته بعلاوه معنی شون!):
مادر، آجی، مامانی: مامان بزرگ
مامان، مامانی، مومانی، مامانم، مادر: مامان
بابایی، بابادو،باباجی: بابابزرگ
بابا، بابایی: بابا
عم: عمو
دا:دایی
عیی:علی
عطیا: عطیه
مم:محمد
اُدا: هدی
بابا: بابا، وسایل یا لباسهای بابا، گوشی تلفن
آبو، آبَ: آب و هر مایعات دیگری، انواع درب شیشه و بطری و درب اتاق و منزل و…
اَبَ: الله اکبر
اَمَّه: از اون خوراکیه خوشمزه میخوام.
پا: پا، پارک
گُُُ: گل
تلا: درخت
توپ: توپ، اجسام گرد و کُره ای
اَیا: حیاط
ما: ماه
کا: کفش
موبا: موبایل
باتی: باطری
کوش: کجاست؟
تا، اُتا: اتاق
تا: افتاد
آوو:آهو
اَگو:خرگوش
کانگو:گانگورو
ما:ماهی
جوجو، جوجه: پرنده، بعضی چیزهای کوچک
بابا: اسب، ببر، ببعی
نمو: میمون
هاپ هاپ: سگ، گربه و چهار پایان دیگه
پو: خرس کارتونی
پر: کلاغ پر
جی جی: بازی دودوچی چی
کواِ: کولر
مو تو: موتور
قوم قوم: ماشین
کوکو: کاسه
تیشت: داغ
جادو: جارو

و این هم کلمه هایی که تا حالا یکبار ادا کرده ام:
افتاد، نها

(21 فروردین 1390)

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, خانوادگی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , , , , | ۱ دیدگاه