فتوبلاگ مرداد و شهریور 1390

عموهای مفیدی در اولین افطار همدوره ای هاشون در ماه رمضان امسال خونه دوستم فاطمه

عموهای مفیدی در اولین افطار همدوره ای هاشون در ماه رمضان امسال خونه دوستم فاطمه

دوستام فاطمه و کوثر

دوستام فاطمه و کوثر

یک نتیجه محتمل از یک لحظه غفلت مامان!

یک نتیجه محتمل از یک لحظه غفلت مامان!

با مُبین و پدرش

با مُبین و پدرش

با امیرعلی و پدربزرگش

با امیرعلی و پدربزرگش

بدون شرح!

بدون شرح!

«آبازی» با پسرخاله ها تحت نظارت دایی!

«آبازی» با پسرخاله ها تحت نظارت دایی!

بدون شرح!

بدون شرح!

با تشکر از دایی مخفی!

با تشکر از دایی مخفی!

پارک فرهنگ به صرف چای داغ صبحانه!

پارک فرهنگ به صرف چای داغ صبحانه!

من و عرفان و یک توپ بزرگ

من و عرفان و یک توپ بزرگ

عیادت از باباجون ابراهیم

عیادت از باباجون ابراهیم

یه آشتی کوچولوی من با آبـّـه!

یه آشتی کوچولوی من با آبـّـه!

تنها در آسانسور!

تنها در آسانسور!

نیمه شب در پارک

نیمه شب در پارک

این هم یه دوست جدید با دو تا دوست که مدتی بود همدیگه رو ندیده بودیم

این هم یه دوست جدید با دو تا دوست که مدتی بود همدیگه رو ندیده بودیم

(31 شهریور 1390)

دربارهٔ مصطفی م.

این صفحه، دفتر خاطراتی است از زمان نوزادی من - مصطفی - که تا وقتی خودم بتونم در اون مطلب بنویسم، قراره توسط پدر و مادرم به روز بشه. ایده این کار از پسرخاله "حافظ"م گرفته شده، که وبلاگش زمان تولد من، سه ساله شده بود، و الان هم خودش حداکثر یکسال از وبلاگش بزرگتره!
این نوشته در مسافرت, همبازیها, خانوادگی, دوستان, روزنگار کودکی من, سیاسی, شیرینکاریها ارسال شده و با , , , , , , , , , , , , , , , , , , برچسب‌گذاری شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

بیان دیدگاه