بایگانی برچسب‌ها : تاجرنیاها

لباس عروسی ام!

سلام این هفته مامانی و باباجون حسین اومدن تهران پیشمون تا باباجون حسین با ما بیاد دیدن باباجون محسن، ولی وقتی میخواستن برن ملاقات، من خواب بودم و برای همین نبردنم. 😦 بعدش هم باباجون حسین زود برگشت اصفهان، اما … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, همبازیها, احوال شخصی, دوستان | برچسب‌خورده با , | ۱ دیدگاه