بایگانی دسته بندی ها: احوال شخصی

فتوبلاگ خرداد و تیر 91

این هم دوباره عکس چند تا از دوستهام (31 تیر 1391)

نوشته‌شده در همبازیها, احوال شخصی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , , , , , | 2 دیدگاه

آقای دکتر مهربون

سلام من بالاخره عمل جراحی ام به خوبی و خوشی و سلامتی انجام شد و الان هم بیشتر از قبل بازی میکنم و آواز می خونم. این عکس بیمارستانیه که توش عمل کردم؛ که بابا مهدی برای یادگاری گرفته: اینم … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, همبازیها, احوال شخصی, خانوادگی | برچسب‌خورده با , , , , | ۱ دیدگاه

پسرخاله بازی

سلام این هفته بابا مهدی تنهایی اومد تهران و من و مامان هدی موندیم یزد پیش پسرخاله ها. اما بابا مهدی اینقده دلش برام تنگ شده بود که برام یه کاردستی درست کرد: این هفته توی یزد، پیش چند تا … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در مسافرت, همبازیها, احوال شخصی, خانوادگی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , , , , , | دیدگاهی بنویسید

آزمایش خون

سلام این هفته بعد از کلی دکتر و عکس و سونوگرافی، بالاخره سوزن زدن بهم و کلی خون گرفتن برای آزمایش. من تا وسطای کار داشتم می خندیدم و خیلی خوب بود، اما یهو سوزن آقاهه از دستم در اومد … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در احوال شخصی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , | 2 دیدگاه

توی بغل باباجون محسنم

سلام من خیلی از آپدیت نشدن زود زود وبلاگم ناراحتم. تو رو خدا یکی بیاد به دادم برسه و به جای این مامان بابای سرشلوغ من وبلاگ رو آپدیت کنه برام 😦 راستی کلی هم خوشحالم؛ چون آخرای آبان بالاخره … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, همبازیها, احوال شخصی, خانوادگی, دوستان | برچسب‌خورده با , , , , , , , | ۱ دیدگاه

پست فتوبلاگی – آبان 89

  درحال مهندسی «درآوردن صدا» از اسباب بازیم! گشت و گذار روی آُپن آشپزخونه لم دادن پس از نوشیدن یک لیوان آب هویج خوشمزه! در حال تماشای عمو پورنگ من بالای نردبان؛ شاکی از اینکه پله های نردبان زود تموم … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در احوال شخصی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , | ۱ دیدگاه

لباس عروسی ام!

سلام این هفته مامانی و باباجون حسین اومدن تهران پیشمون تا باباجون حسین با ما بیاد دیدن باباجون محسن، ولی وقتی میخواستن برن ملاقات، من خواب بودم و برای همین نبردنم. 😦 بعدش هم باباجون حسین زود برگشت اصفهان، اما … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در مهمانی و جشن, همبازیها, احوال شخصی, دوستان | برچسب‌خورده با , | ۱ دیدگاه

سخنرانیهای جدید

سلام خبر مهم اینکه من خیلی وقتا حرفای مامان بابا رو تکرار میکنم آخه دلم میخواد حرف بزنم. چند تا از کلمه هایی که تکرار کردم رو آخر پست امروز براتون نوشتم! سه هفته پیشم ششمین دندونم در اومد و … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در احوال شخصی, خانوادگی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , | 2 دیدگاه

اوریون

سلام این هفته من یه کمی ناخوش بودم و مامان بابا حوصله آپ کردن وبلاگم رو نداشتن. آخه سه هفته پیش واکسن یکسالگیم رو زدم تا «سرخک» و «سرخچه» و «اوریون» نگیرم؛ ولی از هفته قبل اوریون گرفتم. یه شب تب … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در همبازیها, احوال شخصی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با , , , | 5 دیدگاه

پست فتوبلاگی (بمناسبت عید فطر!)

عید شما مبارک به مناسبت عید فطر، امروز چند تا عکس پست میکنم.              (19 شهریور 1389)

نوشته‌شده در احوال شخصی, شیرینکاریها | برچسب‌خورده با | 4 دیدگاه