آخر سر هم، فهرست یکسری کلمه های پرکاربردم تا قبل از عید رو آوردم.
اول کلمه هایی که فقط خودم معنیشون رو میدونم:
پوآبّا، تلادّا، تلاتلا
کلمه هایی که میتونم درست ادا کنم:
ندا، آقا، نَه، آینه، بده
کلمه هایی که با لهجه خودم ادا می کنم (البته بعلاوه معنی شون!):
مادر، آجی، مامانی: مامان بزرگ
مامان، مامانی، مومانی، مامانم، مادر: مامان
بابایی، بابادو،باباجی: بابابزرگ
بابا، بابایی: بابا
عم: عمو
دا:دایی
عیی:علی
عطیا: عطیه
مم:محمد
اُدا: هدی
بابا: بابا، وسایل یا لباسهای بابا، گوشی تلفن
آبو، آبَ: آب و هر مایعات دیگری، انواع درب شیشه و بطری و درب اتاق و منزل و…
اَبَ: الله اکبر
اَمَّه: از اون خوراکیه خوشمزه میخوام.
پا: پا، پارک
گُُُ: گل
تلا: درخت
توپ: توپ، اجسام گرد و کُره ای
اَیا: حیاط
ما: ماه
کا: کفش
موبا: موبایل
باتی: باطری
کوش: کجاست؟
تا، اُتا: اتاق
تا: افتاد
آوو:آهو
اَگو:خرگوش
کانگو:گانگورو
ما:ماهی
جوجو، جوجه: پرنده، بعضی چیزهای کوچک
بابا: اسب، ببر، ببعی
نمو: میمون
هاپ هاپ: سگ، گربه و چهار پایان دیگه
پو: خرس کارتونی
پر: کلاغ پر
جی جی: بازی دودوچی چی
کواِ: کولر
مو تو: موتور
قوم قوم: ماشین
کوکو: کاسه
تیشت: داغ
جادو: جارو
و این هم کلمه هایی که تا حالا یکبار ادا کرده ام:
افتاد، نها
(21 فروردین 1390)
سلام خاله
خوبی؟ واقعا از نطق هات لذت بردم مخصوصا از آب و بابا که معانی واقعا جالبی داشت!!!! بیچاره بابا مامانت که باید بفهمن چی میگی!!!